زبان بدن و اعتمادسازی در مخاطب
زبان بدن و اعتماد سازی در مخاطب اگر بخواهیم از ارتباط زبان بدن و اعتمادسازی در مخاطب بگوییم باید در نظر بیاوریم که شاید بارها در نمونه تیزر تبلیغاتی دیده باشید که اکت و حرکات بدن کارشناس فروش املاک، چگونه میتواند موثر واقع شود. درواقع زبان بدن یا بادی لنگویج باعث افزایش حس اعتماد در […]
روح الله خالقی
خانه ای در تردید «خیابان شهید جهان پهلوان تختی عنوان این خیابان تعجب هیچ عابری را برنمی انگیزد اولین خیابان دست چپ در خیابان فرشته زیر برجی قرار گرفته که جرقه های جوشکاری روی ساختمان این تابلو را غافلگیر می کند پاییز در خیابان فرشته دیر رسیده و کلاغ ها روی درخت های خانه روبرو […]
غلامحسین بنان
پشت پیچک های خانه بنان پیچک ها خانه قدیمی بنان را بغل کرده اند پیچ و تاب پیچ و تاب تلاشی زوال ناپذیر روی دیوارهای نیمه کوتاه و در سبزرنگی که انبوه عشوه و ناز گیاه سخاوتمند ناپیداست نیاوران، بلندی های جمال آباد نبش کوچه مینا، پلاکی که اگر پیچک ها کنار بروند، می شود […]
غلامرضا تختی
خانه تختی زیر شهر خفته است به زیرزمین اشاره می کند با انگشت نشانه:« این جا را نگاه کن اینجا اتاق نشیمن تختی بود..» بعد باغچه نیم در یک متری را نشان می دهد: «این جا هم اتاقی بود که تختی در آن به دنیا آمد.» بعد هوای بالای یک ایوان نیم در سه متری […]
محمد قریب
خانه ای که پارکینگ شد ساختمان هایی شلخته و درهم در میان حیاط بزرگ مثل علف هایی هرز و بیریشه بالا آمده اند از کاج هایی که دکتر حسین قریب در کروکی خانه پدری اش می کشد خبری نیست؛ همان کاج هایی که گرداگرد خانه در میدان فلسطین قد کشیده بودند ماشین ها گرداگرد خانه […]
محمد مسعود
«مرد »امروز در خیابان اکباتان دیروز «تق.» این صدای چرخ های گاری هایی است که در خیابان اکباتان روبروی چاپخانه مظاهری در چاله های نیمه عمیق آسفالت پیرشده می افتند و انبوه کاغذهای بزرگ رولی سبک و سنگین را می برند و می آورند .درست همان نقطه ای که محمد مسعود روزنامه نگار را به […]
محمد مصدق
عمارت غریب احمد آباد زن سرد و بی تأثیر نگاه در نگاهم می دوزد و پرسشگرانه در بزرگ خانه قدیمی مصدق در احمدآباد را می گشاید «نمی بینید سر ظهره؟ حتا آوردن اسم رمز دکتر محمود نوه سال خورده مصدق، گره از ابروان تاخورده او وا نمی کند هیچ تعارفی به رسم دیرینه ایرانی ها […]
محمد نوری
منزل صدای مخملین قرچ قرچ. پیرمرد سیه چرده با دست های نیمه سوخته گاری لبریز از نوبرانه های تابستانی اش را هل می دهد و برای این که مطمئنم کند که نشانی خانه استاد محمد نوری را درست می دهد بی خیال عرق ریزان تیرماهی می شود و دست به بنا گوش می برد و […]
ابوالحسن صبا
خانه صبا کوک است بوی کاغذ می آید در خیابان ظهیرالاسلام اما صدای ویولن .نه خیابان پیر و تکیده و ساختمان ها دود زده اند. پیدا کردن خانه ابوالحسن صبا اما در این خیابان آسان ترین کار دنیاست. لازم نیست دنبالش بگردی و از این مغازه به آن مغازه پا سست کنی لازم نیست تابلوهای […]